متأسفانه آن گونه که گزارشها در دوارن احمدینژاد نشان میدهد، اقتصاد به سمت بزرگتر شدن دولت حرکت کرده است؛ اقتصاد دولتی ما قبل دولت نهم و دهم، ۷۰ درصد بوده، حال آنکه در دوران احمدینژاد به ۸۵ درصد رسیده است.
بخش هایی از گفتگوی تابناک با محسن رفیق دوست را می خوانیم:
● نتیجه اقتصاد دولتی این میشود که به محض ایجاد مشکل، ۱۸۰۰۰ کارگاه تعطیل و به جای آن ۱۰۰ میلیارد دلار از چین کالا وارد میشود. آن هم چه کالایی که فقط پول مردم دور ریخته میشود. من چه وقتی در سپاه و دولت بودم و چه اکنون که آزادم، بر این باورم که ریشه حل تمام مشکلات در یک کلمه پنج حرفی به نام «ت ـ و ـ ل ـ ی ـ د» به دست مردم حل میشود.
● دولتها عوض میشوند اما زیرمجموعههای آنها عوض نمیشوند. در زمان حضرت امام، وزارت بازرگانی مسئولیت تهیه و توزیع کالا را داشت. از سوی دیگر، هر کالایی هم که میخواست صادر شود، باید در این وزارت خانه تأیید میشد. خندهدار این بود که کسانی باید کالا را تأیید میکردند که حتی یک روز نیز در تولید کالا نبودهاند. یکی از دوستان من که تاجر فرش بود، به من گفت، من با سرمایه خودم و مقداری هم قرض چند فرش خریدهام و میخواهم صادر کنم. وزارت بازرگانی تاریخ زدهاند که یک ماه دیگر برای ارزیابی بیاید. من به آنها گفتم پول قرض کردم این یک ماه هزینه دارد. گفتند نمیخواهی برو. ماه بعد رفتم گفتند دو ماه دیگر برای ارزیابی بیا. بار سوم که رفتم، گفتم: نمیخواهید فرش صادر کنم؟ گفتند به ما گفتند با این تجار برخورد بد بکنید. اینها را مثل سوسک طاقباز بیندازید این قدر دست و پا بزنند تا بمیرند.
● در واقع وقتی من آدم حقوقبگیر، اینجا نشسشته باشم، چه سودی برای من دارد که کار شما را حل کنم یا نکنم. چرا که من پول خود را میگیرم. تا ارزیابی دست مردم نیفتد که مورد اعتماد دولت باشند، اقتصاد بهبود پیدا نمیکند. ایران توان تولید غذا برای ۱۵۰ میلیون تن را دارد؛ اما اقتصاد دولتی نمیتواند این مقدار غذا ر ا تولید کند.
● ما دو انتخاب داشتیم:
۱ـ همه مردم فقیر باشند، مبادا عدهای پولدار شوند.
۲ـ همه مردم وضعشان خوب باشد و چند نفری هم پولدارتر شوند.
الان ما اولی را انتخاب کردیم، حال آنکه باید دومی را برمیگزیدیم. دولت باید برای کسانی که طبق قاعده دوم بیشتر بهرهمند میشوند، قانون شرعی و عرفی بگذارد تا عدالت نیز رعایت شود. مردم در کسب و کار و درآمد به خاطر ویژگیهای شخصی متفاوت هستند. اما وقتی این افراد در دولت بیایند همه افراد یکی میشوند. هر چه در دولت کمتر کار کنی، این ۷۰ تا ۸۰ مرکز بازرسی کمتر سراغ شما میآیند؛ اما اگر به بخش خصوصی بیاید، هیچ یک از این اتفاقات نمیافتد.
● اینقدر میگویم بیکاری، بیکاری؛ اما بیایید قانون کار را برای کارگاههای تا پنج نفر بردارید. الان یک بقال اگر کارگر بخواهد نمیآورد، چرا که صبح بیاورد نمیتواند او را اخراج کند. اگر همین برداشتن قانون کار برای زیر پنج کارگر، انجام شود، یک میلیون بیکار کم میشود. همه قوانین ما بازدارنده است نه مشوق. همه قوانین برای جلوگیری از پیشرفت اقتصاد است.