سویل:
با پسر دوستم که تو خواب می گفتم ۱۵ سال از من کوچکتر است نامزد کرده بودم. البته دخترم رو هم داشتم. از نامزدی بسیار راضی بودم ولی عذاب وجدان داشتم که ازمن کوچکتر است. در این مسافرت برادر کوچکم و خواهر کوچک پسر که همکلاسی دخترم هست نیز با ما بودند. و خونه ای گه قرار بود برای اقامت ما آماده شود آماده نبود. نامزدم گفت که باید خونهای اجاره کنیم. از طرفی دخترم با خواهر اون سر ناسازگاری گذاشته بود. من مرتب غر می زدم و نامزدم هم خواهرش رو مقصر میدونست.
تفسیر:
خواب داستان تاثیر مخربی است که شک و دودلی شما روی خودتان و دیگران میگذارد. به شخصیتهای داستان نگاه کنیم: همان طور که شما منبع اعتماد و امنیت برای برادر و خواهرتان هستید، نامزدتان نیز نقشی چنین برای خواهرش به عهده دارد. در این بین، شما گرفتار شک بوده و درنتیجه ثبات و آرامش فکری کافی را ندارید. این امر باعث میشود اولین اتفاق ناخوشایند حکم شروع بحرانی ناپسند را بیابد (به معنای خانه توجه کنید که محل آرامش است). دخترها درگیرند، شما آرامش ندارید و مدام غر میزنید و نامزدتان برای آرام کردن شرایط خواهرش را قربانی میکند.
دوست خوبم، جایگاهتان را بازشناسید و خود باوریتان را باز یابید. آرامش شما میتواند سنگ اتکای آرامش نزدیکانتان باشد و کشتی جمعی را که در آن هستید به سلامت از بحرانهای ریز و درشت زندگی عبور دهد.