گره گشای
پیرمردی، مفلس و برگشته بخت روزگاری داشت ناهموار و سخت هم پسر، هم دخترش بیمار...
ادامه مطلبتوسط پندار نو | آبان ۱۰, ۱۳۹۳ | مطالب ادبی | 0
پیرمردی، مفلس و برگشته بخت روزگاری داشت ناهموار و سخت هم پسر، هم دخترش بیمار...
ادامه مطلبتوسط پندار نو | شهریور ۸, ۱۳۹۳ | مطالب ادبی | 0
دل من دیر زمانی است که می پندارد: دوستی نیز گلی است، مثل نیلوفر و ناز، ساقه ترد و ظریفی دارد، بی...
ادامه مطلبتوسط پندار نو | خرداد ۱۹, ۱۳۹۳ | مطالب ادبی | 0
همسفر! در این راه طولانی که ما بیخبریم و چون باد میگذرد بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی...
ادامه مطلبتوسط پندار نو | خرداد ۴, ۱۳۹۳ | مطالب ادبی | 0
ای سلامم ، ای سرودم ای نگهبان وجودم ای غمم تو، شادی ام تو مایه آزادی ام تو … ای وطن! ای...
ادامه مطلبتوسط پندار نو | فروردین ۱۶, ۱۳۹۳ | مطالب ادبی | 0
ذهن ما زندانی است. ما در آن زندانی قفل آن را بشکن! در آن را بگشای! و برون آی ازین دخمه...
ادامه مطلبتوسط پندار نو | فروردین ۱۳, ۱۳۹۳ | مطالب ادبی | 0
خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی جانسوز هر طرف می سوزد این آتش پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود من به...
ادامه مطلبتوسط pendar | فروردین ۷, ۱۳۹۳ | مطالب ادبی | 0
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت...
ادامه مطلبتوسط pendar | فروردین ۵, ۱۳۹۳ | مطالب ادبی | 1
گاهی برخی داستانها خاطراتی محو و باورنکردنی را به ذهن انسان می آورد. پرنده بر شانههای انسان...
ادامه مطلبتوسط pendar | اسفند ۲۹, ۱۳۹۲ | مطالب ادبی | 0
صیادی، یک آهوی زیبا را شکار کرد واو را به طویله خران انداخت. در آن طویله، گاو و خر بسیار بود. آهو...
ادامه مطلبتوسط pendar | اسفند ۱۳, ۱۳۹۲ | مطالب ادبی | 0
رنج هست، مرگ هست، اندوه جدایی هست، اما آرامش نیز هست، شادی هست، رقص هست، خدا هست. زندگی، همچون...
ادامه مطلبتوسط pendar | اسفند ۷, ۱۳۹۲ | مطالب ادبی | 0
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابی ست هوا؟...
ادامه مطلبتوسط pendar | اسفند ۵, ۱۳۹۲ | مطالب ادبی | 0
نادانی رو به خردمندی کرد و گفت فلان شخص، ثروتمندترین مرد شهر است. باید از او آموخت و گرامیش داشت....
ادامه مطلب